۱۰۵. مادر
خدایا شکرت که به من موهبت مادر شدن رو عطا کردی... ...
۱.۸. شیطون من
وقتی سارا خانم رو جدیدا باید زیر مبل یا میز پیدا کرد... ...
۱۰۸. دد
چند روزه با دختری میرم بیرون. از خرید سورپرایز تولد بابایی شروع شد و دو روزه باهام میاد دانشگاه. عشق من اینجا داره برام نقشه می خونه. عاشقتم فندوق من. ...
۱۰۷. حمام
از وقتی سارا خانم وان داره مامانیش می تونه تنهایی ببردش حمام و کلی اب بازی کنن.. سارا گلی کلی حمام دوست داره... ...
۱۰۶. کالسکه
کالسکه سارا خانم جمعه رسید. اتنز تور ما شروع شد باهاش. ...
۱۰۴. رورورک
دختری مثل سینه خیزش که دنده عقب میره با روروک هم عقبی میره. ...
۱۰۳. پارک
پشت خونمون پارک نی نی هاست و سارا خانم هرروز برای دیدن نی نی ها و افتاب خوردن میرن ...
۱۰۲. خرید
برای خانم گل کلی خرید جدید کردیم. من که تا حالا خودم براش غذا میپختم اما به پیشنهاد یک دوست استرالیایی غذاهای کاملا طبیعی اینجا رو امتحان کردم و سارا خیلی دوست داشت. پوشک هاش هم خیلی نازکتر و نرمتر شده اینجا و پاش سرخ نمیشه. مسله جالب دیگه اینکه من همیشه میخوندم که میگفتن اب معدنی به خاطر املاح افزودش برای نی نی ها خوب نیست. اب جوشیده شیر هم دوست نداشتم برای همین بهش اب نمیدادم اما اینجا نی نی ها هم اب مخصوص خودشون رو دارن. ...
۱۰۱. سفر
سارا خانم اولین سفر طولانی اش رو داشت. از برزیل به امریکا. شروع سفرش که از خونه زدیم بیرون ۶ بعدازظهر بود و ساعت ۲ هم رسیدیم خونه. اولش دخترم خیلی خوب بود. دوبار هم شربت خورد اما از پرواز دوم دیگه خیلی خسته شده بود و کلی گریه کرد. وقتی رسیدیم که شالوت براش صندلی ماشین اورده بود و یکساعت نیم هم با ماشین سفر داشتیم. گلم از ۶ بعدازظهر تا فرداش ساعت ۱۱ خوابید و فقط چندبار وسطش شیر خورد تا بعد از ۲ روز هم کاملا سرحال شد. ...